عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

آمار مطالب

:: کل مطالب : 509
:: کل نظرات : 5

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 310
:: باردید دیروز : 117
:: بازدید هفته : 631
:: بازدید ماه : 3453
:: بازدید سال : 7854
:: بازدید کلی : 59519

RSS

Powered By
loxblog.Com

همجنسگرا
یک شنبه 9 اسفند 1394 ساعت 6:17 | بازدید : 165 | نوشته ‌شده به دست کرموخان | ( نظرات )

علاقه و وابستگی به همجنس

دختری هستم ۱۷ ساله که دو سالی است عشق بی حاصلی عذابم ميدهد. عشقی عظيم به يک دختر! بگذاريد از اول بگویم. سال اول دبيرستان با وی آشنا شدم از همان اول برایم خاص بود. خیلی دوستش داشتم. اما سعی می‌کردم کتمان کنم. هر روز و شب بفکرش بودم، تمام دنيا من شده بود.  حس مي‌كردم او هم دوستم دارد. باهم صميمي‌تر شديم وقتی کنارم مي‌نشست خيلي ذوق مي‌كردم و احساس و آرامش خوبی داشتم. اسمش قلبم را مي‌لرزاند. خدا ميداند به امید دوباره با او بودن تابستان رو چگونه گذراندم. در دوم دبيرستان کنار من ننشست انگار اصلا مرا نمی‌بیند. خيلي عذاب مي‌كشيدم وقتی با يكی ديگر صحبت می‌کرد. وی با دختری صميمي شد که همان دختر با من هم دوست بود و فقط ازحرفهايی كه عشقم به ایشان مي‌گفت به من می‌گفت. جملاتی چون: عاشقت هستم، خيلي دوستت دارم، من خيلي وابسته‌ تو شدم و ... . من فقط عذاب مي‌كشدم از عشقی كه عشقم نسبت به وی داشت. حتی ديگر اجازه نمی‌داد به وی دست بزنم. خلاصـه تير ماه پرسيدم چرا اينقدر اذيتم كردید. مي‌گفت از رو لجبازی بوده من تو را دوست داشتم و تو تنهاترين حسم بودی و من تظاهر ميی‌كردم كه او را دوست دارم تا به تو حرص دهم، چون دوستت داشتم. نمی‌دانم چه كنم، سخنانش را باور كنم يا نه. و از طرفی ديگر چون ميدانم اين عشق هيچ عاقبتي ندارد چون هردو دختريم، مي‌خواهم فراموشش كنم. اما نمی‌توانم صبح چشمانم را كه باز مي‌كنم تا شب موقعی كه چشمانم مي‌بندم در ذهنم است. از دلتنگی‌اش روزی دو ساعت گريه ميكنم. هر چه سعی می‌کنم دیگر فکر نکنم و رابطه‌ام را قطع کنم نمی‌شود. شما را بخدا كمكم كنيد؟ چگونه بايد از اين عشق بي حاصل راحت شوم.

 

حقیقت این است که تا انسان خودش از خطرات یک کار افراطی آگاه نباشد و آن کار را به صلاح خود بداند نمی توان او را از آن کار منصرف نمود. پس ابتدا لازم است شما مطالبی را که ارائه می شود در اختیار فرد مذکور بگذارید تا به یکسری واقعیات پی ببرد و بعد در قدم بعدی خود تصمیم بر ترک اینگونه روابط افراطی بگیرد.
قبل از ارائه راهکارها باید اصل مسأله را ریشه یابی کنیم و علل اینگونه رفتارها را کشف کنیم و سپس حد و حدود آن را با توجه به مسائل شرعی و یافته های روان شناختی مشخص کنیم. بدون تردید انسان دارای یک سلسله نیازهای مادی و غیرمادی است و رشد و کمال او نیز در گرو ارضای صحیح و به موقع این نیازهاست.
یکی از مهمترین نیازهای انسان، نیازهای عاطفی است. انسان از بدو تولد تا پایان عمر باید عواطفش ارضا شود و الا دچار مشکل می شود. نیاز به محبت ورزیدن به دیگران و مورد محبت دیگران واقع شدن دقیقا یک نیاز عاطفی است. این نیاز در طی مراحل مختلف رشد و در مراحل گوناگون زندگی شکل های مختلفی پیدا می کند و در هر دوره ای به گونه ای متناسب با آن زمان باید ارضا شود. در دوره نوزادی از طریق والدین به خصوص مادر با بوسیدن نوزاد، در آغوش گرفتن او و نگاه های محبت آمیز مادر به او و با چسباندن او به خود نیاز کودک ارضا می شود. در این دوره تأمین نیازهای عاطفی کودک به اندازه نیازهای فیزیولوژیکی مانند آب و غذا و پوشاک برای رشد نوزاد ضرورت دارد. در دوره کودکی تأمین این نیاز توسط اعضای خانواده و همه کسانی که به نحوی با کودک ارتباط دارند تأمین می شود. در دوره نوجوانی از طریق دوستان و گروه همسالان و در دوره جوانی از طریق دوستان، خویشاوندان و همسر به این نیاز پاسخ داده می شود. روان شناسان علت وابستگی انسانها را به یکدیگر همین نیازهای عاطفی می دانند. اگر این نیازها از همان اول به طور صحیح و به موقع تأمین شود نوزاد، کودک و نوجوان وابستگی ایمن پیدا می کند و الا وابستگی ناایمن و مرضی در او شکل می گیرد یعنی در عین حال که به دیگران وابسته است ولی احساس امنیت کافی نیز نمی کند و مستعد انواع اختلالات روانی مانند بیماری های اضطرابی، افسردگی و... می شود و دیر یا زود به دامن یکی از این بیماری های روانی فرو می غلتند.

گفتنی است اساس و پایه دوستی ها در سن نوجوانی و جوانی که با جذبه و شور زیادی همراه است، غالبا بر مبنای عواطف و احساسات شکل می گیرد و نه بر اساس منطق و عقل. مقدمه این دوستی ممکن است جاذبیت یک فرد از نظر ظاهری یا شخصیتی یا پاره ای از صفات اخلاقی باشد که او را برای فرد دیگر دوستداشتنی می سازد که توانسته در روح و روان او تأثیر عمیقی بگذارد و خلأ عاطفی اش را به وسیله آن پر کند. ماهیت این دوستی گرچه در ابتدا دوستانه، پاک و بی شائبه است، ولی امکان آلوده شدن آن به مسایل دیگر وجود دارد. زمانی که این علاقه به اوج خود می رسد، آنها را دچار سرگردانی می کند که اکنون چه باید بکنند. این سرگردانی ممکن است با بعضی آثار مخرب دیگری همراه شود.

روانشناسان معتقدند احساس تعلق و وابستگی به دیگران از اساسی ترین نیازهای فردی است و بر رشد روانی جسمی و اجتماعی فرد تأثیر می گذارد. در واقع دوستان برای فرد تكیه گاهی هستند كه به او احساس امنیت می دهند. همسالان حكم درمانگران قابل اعتماد و سرمشقهای رفتاری را برای یكدیگر دارند. این كنشهای متقابل با دوستان باعث می شود كه آنها احساسات و عقاید یكدیگر را هر چه بیشتر درك كنند و در برابر آن حساس باشند.[۱]
مرحله اجرائی، مرحله ای است كه جوان می خواهد بهترین و ارزشمند ترین چیزی كه دارد به دوست صمیمی خود هدیه كند و این یكی از ویژگی های مهم این مرحله است كه اریكسون یكی از روانشناسان غرب، آن را مرحله صمیمت نام گذاری كرده است. جوان تمام هم و غم اش و فكر و اندیشه اش ، دوستی است كه برای او ارزش و اهمیت قائل است به همین جهت است كه روابط دوستانه اش بسیار زیاد است. بنابراین چنین حالتی در این دوران چندان غیرطبیعی نیست.
لازم به ذکر است جوانانی که از روحیه عاطفی بیشتری برخوردارند و اجتماعی تر و خونگرم هستند تحت تأثیر احساسات و عواطف دیگران بیشتر واقع می شوند.

علاقه و وابستگى به دوستان تا وقتى كه موجب اخلال در برنامه زندگى و كارى انسان، مزاحمت با حقوق والدین، مشغولیت ذهن و ضعف اراده و عدم اعتماد به نفس و ضعف ایمان نگردد اشكالى ندارد، بلكه اگر در راستاى اصلاح و قوّت بخشیدن به این امور باشد بسیار خوب و مفید خواهد بود، البته بهترین سیاست در این مسائل، میانه‏‌روى است و زیاده‌‏روى و افراط در آن موجب به وجود آمدن مشكلات ذكر شده خواهد گشت، در نتیجه اگر بخواهید در این مسأله در حد اعتدال رفتار نمایید درباره مشكلات آن فكر كنید و سعى كنید خود را قانع كنید كه افراط در این زمینه به ضرر روح و سلامت روان شما است. علاوه بر این كه افراط در این گونه دوستى‌‏ها گاهى اثر عكس مى‌‏گذارد و روابط دوست با انسان به جاى گرمى به سردى مى‏‌گراید. زیرا افراط شما موجب به وجود آمدن توقع زیادتان مى‌‏گردد و ممكن است او نتواند در حدّ توقّعتان شما را راضى نماید.

علت دیگر دوستی های افراطی نیاز جنسی است که هم پایه های زیستی دارد و هم جنبه روانی، لذا میل به جنس مخالف شدت پیدا می کند و گاهی اوقات نیز به دلایل گوناگونی ممکن است در قالب همجنس خواهی ظاهر شود. بنابراین علت این وابستگی ها در واقع نیازهایی است که انسان دارد اما سؤال اینجاست که اگر علت آنها نیازهای واقعی زیستی و روان شناختی است چرا تبدیل به اختلال رفتاری و انحراف می شود؟ علل این انحرافات رفتاری بسیار زیاد است و هر فردی ممکن است به دلایل خاصی دچار این انحرافات شود.

گاهی خانواده ها وظیفه خود را به دلیل عدم آگاهی یا اهمال کاری درست انجام نداده اند، گاهی اوقات دوستان ناباب، گاهی رسانه های جمعی و تبلیغات فرهنگی و الگوسازی های غلط، تقلیدهای کورکورانه، بالا رفتن سن ازدواج، اختلاط دختر و پسر در دانشگاه ها، نداشتن الگوهای مطلوب، جهل و ناآگاهی از پیامد انحرافات رفتاری، افراط و تفریط ها، ضعف ایمان و بی توجهی به آموزه های دینی، کم رنگ شدن ارزش های اخلاقی و معنوی و ده ها عامل دیگر می توان برشمرد که می توانند علل این مشکلات رفتاری بین نوجوانان و جوانان باشند. اما از نظر شرعی حکم این وابستگی ها چیست و حد و حدود آن چه مقدار است؟


از نظر شرعی دوستی با جنس موافق و محبت ورزیدن به یکدیگر اشکالی ندارد اما اگر تبدیل به لذات شهوی و جنسی شود در هر مرتبه ای که باشد اعم از نگاه کردن، بوسیدن و تماس بدنی، همه حرام است و باید به جوانان تذکر داده شود تا حدود شرعی را در اینگونه ارتباطات دوستانه مراعات کنند و برای پیشگیری باید قبل از این که اینگونه وابستگی ها به انحراف جنسی و رفتاری تبدیل شود نکات زیر را رعایت نمود:

- از نگاه های تند و خیره شدن به اندام یکدیگر خودداری گردد زیرا همجنس بودن مجوزی برای نگاه های شهوت آلود نیست.
- در محیط هایی كه با هم هستند حتی الامکان باید از پوشش مناسب استفاده کرد و از نیمه عریان شدن در مقابل دیگران اجتناب کرد.
- اجتناب از خوابیدن کنار هم و زیر یک پتو.
- اجتناب از گفتگوها درباره مسائل جنسی.
همچنین تذکر این نکته ضروری است که افراط در اینگونه وابستگی ها به زندگی آینده آنها به صورت جدی آسیب می رساند زیرا با هزینه کردن عواطف بیش از حد معمول با دوستان، باعث می شود در آینده نتوانند روابط عاطفی وجنسی مطلوبی با همسر خود داشته باشند زیرا هر انسانی دارای یک منبع محدودی از انرژی روانی است و همین طور که توانایی جسمانی او محدود است انرژی های روانی او نیز محدود است بنابراین باید این انرژی ها را به موقع، به تدریج و با احتیاط هزینه کرد.
یکی دیگر از آسیب های خطرناک وابستگی های افراطی، ضعیف شدن اراده و محدود شدن قدرت انتخاب است زیرا افراد وابسته در تصمیم گیری های خود نیز به دیگران وابسته می شوند و نمی توانند به موقع و به نحو صحیح تصمیم بگیرند.همیشه موفق باشید!

۱. ر.ك ماسن و دیگران، رشد و شخصیت كودك، ص ۵۰۶.



:: برچسب‌ها: من , گل , عکس ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
موعود
یک شنبه 9 اسفند 1394 ساعت 6:8 | بازدید : 164 | نوشته ‌شده به دست کرموخان | ( نظرات )

آیات قرآن که درباره امام زمان(عج) است، کدام هاست؟

امام زمان(عج)

آیات بسیاری درباره امام زمان (عج) در قرآن وجود دارد. و بعضی تا ۲۵۰ آیه از آیات قرآن را مرتبط به امام زمان (عج) دانسته اند.[۱]
ما در این جا تنها به چند آیه به نقل از کتاب مهدی موعود، نوشته علامه مجلسی اشاره می کنیم.[۲]

سوره هود آیه ۸
وَ لَئِنْ أَخَّرْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِلى‏ أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ لَیَقُولُنَّ ما یَحْبِسُهُ أَلا یَوْمَ یَأْتِیهِمْ لَیْسَ مَصْرُوفاً عَنْهُمْ وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ؛ اگر عذاب را تا مدت معینى (ظهور امام زمان) بتأخیر بیاندازیم خواهند گفت چه چیز آن را باز داشت (و مانع ظهور امام زمان چیست؟) بدانید روزى كه عذاب مى‏آید از آنها برداشته نمیشود، بلكه بر آنان فرود آمده و آنچه را استهزاء بآن میكردند خواهند دید.
از امیر المؤمنین روایت شده كه در تأویل این آیه شریفه فرمود: أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ اصحاب قائم آل محمد است كه سیصد و سیزده نفر می‌باشند.
امام صادق (ع) فرموده اند: این عذاب قیام امام زمان و امت معدوده یاران او میباشند. كه برابر با سپاه اسلام در جنگ بدر هستند (یعنى ۳۱۳ تن میباشند).

سوره ابراهیم آیه ۵
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى‏ بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فی‏ ذلِكَ لَآیاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ موسى را همراه آیات خود فرستادیم تا قوم خود را از ورطه ظلمانى كفر درآورده بوادى نورانى ایمان رهبرى كند، و آنها را بروزهاى خداوندى متذكر گرداند كه در آن آیاتى است براى هر صبركننده شكرگزارى.
در خصال صدوق از امام باقر روایت نموده كه فرمود «ایام اللَّه» سه روز است: روز قیام قائم آل محمد، روز رجعت و روز قیامت.

سوره انبیاء آیه ۱۰۵
وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ در زبور (حضرت داود پیغمبر) بعد از كتب آسمانى سابق نوشتیم كه: زمین را بندگان صالح ما بارث میبرند.
و اینان قائم آل محمد و یاران او میباشند.

سوره حج آیه ۳۹
أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‏ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ؛ بآنان كه ستم دیده‏اند اگر پیكار كنند، اجازه جنگ داده شده و خداوند قدرت بر یارى آنها دارد.
ابن ابى عمیر از عبد اللَّه بن مسكان از امام جعفر صادق علیه السّلام روایت كرده كه فرمود: او قائم آل محمد است كه براى خون- خواهى حسین علیه السّلام قیام میكند.

سوره صف آیه ۸
یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ؛ مى‌‏خواهند نور خدا را به دهانهایشان خاموش كنند ولى خدا كامل‏ كننده نور خویش است، اگر چه كافران را ناخوش آید.
از حضرت موسى بن جعفر علیه السّلام معنى آیه یُرِیدُونَ لِیُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ را پرسید، حضرت فرمود: مقصود دوستى امیر المؤمنین علیه السّلام است وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ یعنى خداوند امامت را بآخر میرساند بدلیل آیه شریفه: الذین فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِی أَنْزَلْنا كه مقصود از نور همان امام است. محمد بن فضیل میگوید: عرض كردم: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ» یعنى چه؟ فرمود: یعنى خداوند به پیغمبرش دستور داد كه لزوم دوستى جانشین خود «امیر المؤمنین» را به مردم اعلام كند، و دوستى وصى پیغمبر «دین حق» است.
عرض كردم «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ» چیست؟ فرمود: یعنى خداوند بهنگام ظهور قائم ما دین حق را بر همه ادیان باطله پیروز می‌گرداند. چنان كه خود فرموده: «وَ اللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ» یعنى خداوند نور خود را با ولایت قائم آل محمد تمام میكند «وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ» یعنى هر چند دشمنان على این را نخواهند. عرض كردم: اینكه میفرمائى تنزیل و ظاهر معنى قرآن است! فرمود: آرى آنچه كه گفتم تنزیل و ظاهر معنى قرآن است.

سوره ملک آیه ۳۰
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ یَأْتِیكُمْ بِماءٍ؛ مَعِینٍ اى پیغمبر! بمردم بگو: بمن بگوئید: اگر آبى كه در دسترس دارید در زمین فرو رود كیست كه آب روان براى شما بیاورد؟.
از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت است كه فرمود: «مائكم» یعنى (ابوابكم) كه ائمه هستند و ائمه ابواب (ودرهاى رحمت الهى) میباشند «فَمَنْ یَأْتِیكُمْ بِماءٍ مَعِینٍ» یعنى كیست كه علم امام را براى شما بیاورد؟ (و آن درها را بروى شما بگشاید)؟

سوره صف آیه ۹ و سوره توبه آیه ۳۳
هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ خدا فرستاده خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا بر همه دینها غالب شود. هر چند مشركین نخواهند.
راوی می گوید: از امام هشتم از آیه هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ ... سؤال كردم. فرمود هنوز موقع تأویل این آیه نرسیده است گفتم: قربانت گردم! كى موقع آن فرا میرسد؟ فرمود؟ ان شاء اللَّه هنگامى كه قائم قیام كند و چون قیام كند هر جا كافر و مشركى باشد، ظهور او را ناخوش دارد تا جایى كه اگر كافرى در دل سنگى پنهان شود سنگ صدا میزند اى مؤمن! كافرى یا مشركى در من پنهان شده او را بكش. خداوند او را بیرون مى‏آورد و یاران قائم او را بقتل می‌رسانند.
و هم در آن كتاب از ابن عباس روایت نموده كه وى در باره آیه لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ گفت: این در زمانى است كه تمام یهودیان و نصارى و پیروان هر كیشى بدین حنیف اسلام بگروند و گرگ و میش و گاو و شیر و انسان و مار از جان خود ایمن باشند، موقعى كه دیگر موش انبانى را پاره نمیكند وقتى كه حكم جزیه گرفتن از اهل كتاب ساقط مى‏شود و هر جا صلیبى است شكسته میگردد و خوگها معدوم مى‌‏شود و این بهنگام قیام قائم آل محمد خواهد بود.

سوره نور آیه ۵۵
وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضى‏ لَهُمْ وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً یَعْبُدُونَنِی لا یُشْرِكُونَ بِی شَیْئاً؛ خداوند بكسانى- كه از شما ایمان آورده و عمل صالح پیشه ساخته‏اند وعده داده كه آنها را در زمین نماینده خود گرداند چنان كه همانند آنها را سابقا خلیفه كرد. و ثابت میدارد دین‏ آنها را كه براى آنان برگزید، ترس آنها را تبدیل بأمن كنیم و اینان هیچ گاه بمن شرك نیاورند.
در غیبت شیخ روایت میكند كه این آیه نیز در باره مهدى موعود و یاران او نازل شده.

سوره قصص آیه ۵
وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ؛ و ما بر آن هستیم كه بر مستضعفان روى زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و وارثان گردانیم.
در غیبت شیخ از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت میكند كه در تفسیر این آیه فرمود: اینان كه در زمین ضعیف گشته‏اند آل پیغمبرند كه خداوند مهدى آنها را برانگیزد تا آنان را عزیز و دشمنانشان را ذلیل گرداند.

[۱]. جلد پنجم از كتاب معجم احادیث امام مهدی.
[۲]. مهدی موعود، علامه مجلسی، باب پنجم کتاب.



:: برچسب‌ها: من , گل , عکس ,
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تعداد همسران پیامبر
یک شنبه 9 اسفند 1394 ساعت 6:3 | بازدید : 150 | نوشته ‌شده به دست کرموخان | ( نظرات )

تعداد همسران پیامبر اکرم(ص) چندتا بوده؟ نام آنها چه بوده است؟

همسران پیامبر

پیامبر(ص) تا ۲۵ سالگی مجرد بودند و بعد از آن با حضرت خدیجه(س) ازدواج کردند و تا حدود ۵۵ سالگی تنها یک همسر داشتند. و بعد از آن به دلایل فرهنگ قبیله ای عرب و بعضی از اقتضائات دیگر، ازدواج های متعددی نمودند. مثل لزوم عمل الگوی جامعه برای تغییر بعضی از فرهنگ های زمانه ، که ازدواج با زینب دختر عمویشان از همین سنخ است؛ همانگونه که بعضی از ازدواج های ایشان برای تکریم یک بانوی محترم بوده است. و ... در ذیل نام همسران ایشان را ذکر می کنیم:

۱- حضرت خدیجه، ایشان اولین همسر پیامبر(ص) بود و تا زمانی كه زنده بودند پیامبر با زن دیگری ازدواج نكردند. ایشان زن دائمی آن حضرت بودند.
۲- سوده دختر زمعه بن قیس بن عبدشمس. وی همسر پسر عمویش سكران بن عمرو بود كه از دنیا رفته بود وسوده تنها وبی سرپرست وبا رنج زندگی می كرد.
۳- عایشه دختر ابوبكر، وی تنها دختری بود كه پیامبر با اوازدواج كرد. عایشه هم زن دائمی پیامبر(ص)بود.
۴- زینب امّ المساكین، همسرعبیده بن حارث پسرعموی پیامبر(ص) بود كه درجنگ بدر به شهادت رسید و پیامبر با زینب كه پیرزن هفتاد ساله ای بود در رمضان سال سوم هجری ازدواج كرد كه زینب بعد ازدو ماه ازدنیا رفت.
۵- حفصه، دختر عمر بن خطاب و همسر خنیس بن حذافه سهمی بود که پس ازجنگ بدر بر اثر جراحات وارده از دنیا رفت.
۶- امّ سلمه، هند دختر ابی امیه مخزومی و شوهرش ابوسلمه عبدالله بن عبدالاسد مخزومی بود كه درجنگ احد مجروح شد وبعد ازمدتی ازدنیا رفت. وقتی پیامبر به وی پیشنهادازدواج داد وی بعلت داشتن فرزندان وسن بالا امتناع كرد و به سفارش فرزندش سلمه پذیرفت.
۷- زینب دختر جحش اسدی و دخترعمه پیامبر بود كه ازهمسرش زید طلاق گرفته بود.
۸- جویریه دختر حارث بن ابی ضرار، رئیس قبیله بنی المصطلق بود. شوهر سابق وی پسرعمویش مسافع بن صفوان مصطلقی بود.
۹- صفیّه دخترحییّ بن اخطب وشوهرش كنانه بن الربیع بن ابی الحقیق بود كه درجنگ خیبركشته شد. و صفیه به اسارت مسلمانان درآمد و اسلام را پذیرفت ولذا پیامبر او را آزاد كرد و با او ازدواج كرد. وی دختر رئیس قبیله بنی نضیر بود.
۱۰- امّ حبیبه دخترابوسفیان بود. شوهرش عبیدالله بن جحش درحبشه از دنیا رفته بود.
۱۱- میمونه دخترحارث بن حزن، شوهر اولش مسعود بن عمروبن عمیرثقفی بود كه او را طلاق داده بود. و سپس با ابورهم بن عبدالعزی ازدواج كرد كه ازدنیا رفت.
۱۲- ماریه قبطیه. مقومس حاكم اسكندریه او را برای پیامبر هدیه فرستاده بود.



:: برچسب‌ها: من , گل , عکس ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
با یک لفظ چه چیز عوض می شود؟
یک شنبه 9 اسفند 1394 ساعت 6:0 | بازدید : 148 | نوشته ‌شده به دست کرموخان | ( نظرات )

فرق زنا با صیغه موقت چیست؟ با یک لفظ چه چیز عوض می شود؟

غریزة جنسی یكی از نیرومند ترین غرائز انسانی است، تا آن جا كه پاره ای از روانكاوان آن را تنها غریزه اصیل انسان می دانند و تمام غرائز دیگر را به آن باز می گردانند. از سوی دیگر این یك قانون كلی است كه اگر به غرایز طبیعی انسان به صورت صحیحی پاسخ گفته نشود، برای اشباع آن متوجه طریق انحرافی خواهد شد، زیرا غرایز طبیعی را نمی توان از بین برد. و اگر بتوانیم آن را سركوب كنیم، عاقلانه نخواهد بود، زیرا مبارزه با قانون آفرینش، تبعات منفی بسیاری دارد. بنابراین راه صحیح آن است كه غرائز را از طریق معقولی اشباع كرد و از آن ها در مسیر زندگی بهره برداری نمود.
از سویی در مواردی ازدواج دائم مقدور نیست. مثل اینکه دو طرف توانایی پذیرفتن مسئولیتهای گسترده ازدواج دائم را ندارند، یا افراد متأهل درمسافرت های طولانی و یا به علل دیگری با مشكل عدم ارضای غریزة جنسی رو به رو می شوند. یا عوامل دیگری، نیاز به ازدواج موقت را به وجود می آورد.
و  اسلام كه قوانینش مطابق مصالح و مفاسد حقیقی و متناسب با ذاتیات انسان است، در کنار ازدواج دائم، ازدواج موقت را نیز تشریع کرده و آن را مجاز می داند. البته باید متوجه این نکته بود که قوانین اسلام، همانند قطرات زنجیر به یکدیگر متصل می باشند. و نباید به صورت بخشی و جزئی دیده شوند. یک جزء در یک سیستم می تواند زیبایی بخش باشد، در حالی که اگر از آن سیستم خارج شود و جدا در نظر گرفته شود، جز زشتی نداشته باشد. مثل خال بر روی گونه که سبب زیبایی آن می شود، اما اگر آن خال جدا از گونه باشد، امری قبیح و کریه خواهد بود.

«أَ فَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتابِ وَ تَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَما جَزاءُ مَنْ یَفْعَلُ ذلِكَ مِنْكُمْ إِلاَّ خِزْیٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ [بقره/۸۵] آیا به بعضى از كتاب ایمان مى‌‏آورید و بعض دیگر را انكار مى كنید؟ پاداش كسى كه چنین كند در دنیا جز خوارى نیست و در روز قیامت به سخت‏ترین وجهى شكنجه مى‏شود و خدا از آنچه مى‌‏كنید غافل نیست.»

بنابر این باید در نظر داشت که همان دینی که ازدواج موقت را تشریع کرده است، مجوزی برای تنوع طلبی و هرزگی نمی دهد و نفس اماره انسان را دشمن ترین دشمنان انسان معرفی می کند:
«قَالَ النَّبِیُّ ص أَعْدَى عَدُوِّكَ نَفْسُكَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْك‏[۱] پیامبر (ص) فرمودند: دشمن ترین دشمنان انسان، نفس میان دو پهلوی اوست. (کنایه از شکم و شهوت جنسی)»

با این نگاه روشن می شود که ازدواج موقت در جای خود بسیار مناسب و حتی ضروری است. که مقابله با آن، تبعات منفی بسیاری در جامعه ایجاد می کند. حضرت علی (ع) در این باره می فرمایند:
«لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ الْخَطَّابِ فَلَوْلَاهُ مَا زَنَى إِلَّا شَقِیٌّ أَوْ شَقِیَّةٌ- لِأَنَّهُ كَانَ یَكُونُ لِلْمُسْلِمِینَ غَنَاءٌ فِی الْمُتْعَةِ عَنِ الزِّنَا[۲] خدا پسر خطاب را لعنت کند ، اگر او نبود، کسی مرتکب زنا نمی شد، به جز انسان پست! چون مسلمانان به واسطه متعه، نیازی به زنا نداشتند.»

و مطلبی دیگری که باید به آن توجه نمود، این است که ازدواج موقت، مانند ازدواج دائم، یک رابطه با ضوابط خاص و روشن است. و بیان یک جمله ساده، به منزله امضای یک قرار حقوقی است. قراری که به تبع آن حق و حقوق طرفین در حالات و شرایط مختلف تعیین شده است. پس نباید گمان نمود که ازدواج موقت، تنها چند لفظ است و تفاوت دیگری با روابط نامشروع ندارد. چون هرگز امضای یک چک، به خط خطی کردن کاغذ تشبیه نمی شود، اگر چه ممکن است، ظاهر آن ها تفاوت چندانی نداشته باشند.
ازدواج موقت شبیه همان است كه امروزه در كشورهای دیگر به نام ازدواج توافقی مطرح می شود كه زن و شوهری توافق می كنند تا مدت چند سال با هم زندگی مشترك داشته باشند و در صورت موافق بودن علایق و سلیقه ها در روحیات یكدیگر، با هم عقد ازدواج دائم ببندند. ازدواج توافقی ممكن است تا پایان عمر هم طول بكشد و كاملاً مشخص است كه این عمل با آنچه در كشورها به نام فحشا وجود دارد، متفاوت است.

[۱]. بحار الأنوار ج‏۶۷  ص ۶۴.
[۲]. بحار الأنوار ج‏۵۳ ص ۳۱.



:: برچسب‌ها: من , گل , عکس ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ولنتاین ک گذشت ولی
یک شنبه 9 اسفند 1394 ساعت 5:59 | بازدید : 150 | نوشته ‌شده به دست کرموخان | ( نظرات )

آیا تبریک گفتن یا هدیه دادن در ولنتاین جایز است؟

در این باره باید به چند نکته توجه کرد:

۱- موضع اسلام نسبت به آیین و سنن، موضع صفر یا صد نیست که یا چشم بسته هر سنتی پذیرفته شود یا آنکه تمام سنت های غیر برخواسته از فرهنگ اسلامی، نفی شود. بلکه باید در هر سنتی تامل کرد و وجوه مثبت یا منفی آن را با عقل واکاوی کرد تا اگر ارزشمند بود آن را پاس داشت و اگر زیان بار بود، با آن مخالفت کرد. نظیر آنچه ما درباره نوروز معتقدیم. که به دلیل عناصری نظیر صله رحم، نظافت و ... در اسلام، نه تنها نوروز نفی نمی شود. بلکه با آدابی چون غسل، ذکر و دعا و ... پذیرفته و بلکه ارتقاء نیز می یابد.

حضرت علی (ع) می فرمایند:  آداب پسنديده ‏اى را كه بزرگان اين امّت به آن عمل كردند، و ملّت اسلام با آن پيوند خورده، و رعيّت با آن اصلاح شدند، بر هم مزن (نهج البلاغه، نامه ۵۳)

۲- باید فرق تعامل فرهنگی با تهاجم فرهنگی را مد نظر قرار داد که آیا در مقابل رسوم وارداتی فقط وجوه مثبت آن وارد زندگی ما می شود، یا بیش از آنکه انتخاب ما در وجوه مثبت عملی شود، وجوه منفی بسیاری با آن رسوم وارد زندگی مان می شود! از این رو نباید با شعار عشق ورزی، غافل شد و عناصر و اجزای فراوان توام با این مناسبت را ندید. که اگر عشق ورزی، در باطنش به هوسرانی تبدیل شده و اگر عشق ورزی در مجرای صحیحش قرار نگرفته و ... دیگر با یک پدیده مثبت مواجه نیستیم. بلکه امر شنیعی را در زر ورق دیده و فریب ظاهرش را خورده ایم.

۳- استقلال فرهنگی در مقابل دشمن امری معقول و خردورزانه است. عاقلانی که سابقه استعمار گری غربی ها را می بینند ، می دانند که غرب برای استعمار و سلطه بدون زحمت بر دیگران ، با بسط مؤلفه های فرهنگی خود نظیر زبان ، سبک زندگی و ... راه چپاول را باز می کند. طبیعی است در چنین میدان مواجهه ای نباید مثل کبک سر را در برف کرده و همه چیز را گل و بلبل دید و در همه چیز با ساده اندیشی و خوشبینی فقط نظاره گر بود .

 

۴- با توجه به موارد ذکر شده و حقایق غیر قابل کتمان این مناسبت و توجه به چند قاعده دینی، تکلیف را روشن می کند:

الف) ممنوع بودن کمک به رشد باطل :

« وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَاب ؛ و در راه نیکو کاری و پرهیزگاری با همدیگر همکاری کنید و (هرگز) در راه گناه و تجاوز همکاری نکنید، و از خدا بترسید، بی گمان خداوند سخت کیفر است.» (۱)

ب) لزوم از بین بردن زمینه فساد آن گونه که حضرت موسی (ع) نسبت به گوساله سامری کرد :

« وَانْظُرْ إِلَىٰ إِلَٰهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا ۖ لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا ؛ اکنون به معبودت بنگر که پیوسته عبادتش می کردی (و آن را رها نمی کردی) آن را خواهیم سوزاند، سپس (خاکستر و ذرات) آن را در دریا پراکنده می سازیم.» (۲)

بر این اساس، اگرکسانی به دنبال فرهنگ عشق ورزی و ابراز محبت در جامعه هستند ،می بایست به گونه ای آن را برنامه ریزی کنند که کم ترین آسیب فرهنگی و اجتماعی را در پی داشته باشد . وقتی در ظرفیت های فرهنگی خودمان مناسبت های متعدد مذهبی، نظیر سالگرد ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا ( سلام الله علیهما) و نیز مناسبت های ایرانی نظیر جشن اسفندگان(سپندارمذگان) و جشن بهار را برای ابراز عشق و محبت به یکدیگر داریم(۳)، چه نیازی به اجرای رسومی داریم که با باورهای ما فاصله زیادی دارند؟!

 

پی نوشت ها :

۱-سوره مائده ، آیه ۲ .

۲-سوره طه، آیه ۹۷ .

۳-ابوريحان بيروني در کتاب آثارالباقيه که در سال ۳۹۱ هجري تأليف کرده است، آنجا که درباره ي جشن هاي ايراني سخن مي گويد، از جشني نام مي برد که در روز اسفندارمذ ، يعني در پنجم اسفند برگزار مي شد.در ايران کهن، يک جشن بهاري زنان بوده که در آن روز زنان از آزادي بيشتري برخوردار بودند و بويژه دختران «دم بخت» به همسرگزيني تشويق مي شدند و از اين رو اين جشن را «مردگيران» مي ناميدند. سپس تر با نفوذ بيشتر مذهب اين جشن نخست تغيير ماهيت داده و جشن زنان شوهردار شده و اين دسته زنان در آن روز از شوهران خود به پاس يکسال پارسايي و خانه داري و شوهردوستي هديه مي گرفتند،روز اين جشن پنجم اسفند بود.



:: برچسب‌ها: من , گل , عکس ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
آیات حجاب 2
یک شنبه 9 اسفند 1394 ساعت 5:55 | بازدید : 162 | نوشته ‌شده به دست کرموخان | ( نظرات )

کدام آیه قرآن درباره حجاب است؟

حجاب

دو آیه قرآن به صورت صریح بحث حجاب را مطرح کرده اند. آیه ۳۱ سوره نور و آیه ۵۹ سوره احزاب به طور صریح به این بحث پرداخته اند:

«وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى‏ جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی‏ أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَكَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى‏ عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ؛[نور/۳۱] و به زنان مؤمن بگو كه چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه دارند و زینتهاى خود را جز آن مقدار كه پیداست آشكار نكنند و مقنعه ‏هاى خود را تا گریبان فروگذارند و زینتهاى خود را آشكار نكنند، جز براى شوهر خود یا پدر خود یا پدر شوهر خود یا پسر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود، یا پسر خواهر خود یا زنان همكیش خود، یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود كه رغبت به آن ندارند، یا كودكانى كه از شرمگاه زنان بى‏ خبرند. و نیز چنان پاى بر زمین نزنند تا آن زینت كه پنهان كرده‏اند دانسته شود. اى مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه كنید، باشد كه رستگار گردید.»

«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لازْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى‏ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً؛[احزاب/۵۹]اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلبابها [روسرى ‏هاى بلند] خود را بر خویش فروافكنند، این كار براى اینكه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا كنون خطا و كوتاهى از آنها سر زده توبه كنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است.»

به نظر مى‏ رسد حكم وجوب حجاب در سال ششم هجرت تشریع گردید. شاهد بر آن، آیات سوره نور است كه داستان معروف افك در آن آمده است. در همین زمان بود كه منافقین و اراذل و اوباش در صدد برآمدند با ایجاد شایعه درباره زنان پیامبر (ص) و با درست كردن مزاحمت‏ها راهى براى زنان آزاده به بهانه كنیز انگاشتن آنها قلوب پیامبر(ص) و مسلمانان را جریحه‏دار بكنند. به دنبال این اوضاع و شرایط بود كه خداوند آیات مربوط به پوشش را براى بازگویى به امت نازل فرمود.

البته باید توجه کرد که در اینجا به معنای معروف حجاب پرداخته ایم. و اگر بخواهیم دقیق تر سخن بگوییم باید بگوییم که این آیات پوشش بانوان را مطرح کرده است. و بحث حیاء و عفت، حکم ویژه همسران پیامبر (ص) مبنی بر پرده نشینی، و واجباتی که برای مردان در این زمینه وجود دارد، در آیات دیگر مطرح شده است.
«وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظیماً؛[احزاب/۵۳] و هنگامى كه چیزى از وسایل زندگى را (بعنوان عاریت) از آنان [همسران پیامبر] مى‏خواهید از پشت پرده بخواهید این كار براى پاكى دلهاى شما و آنها بهتر است! و شما حق ندارید رسول خدا را آزار دهید، و نه هرگز همسران او را بعد از او به همسرى خود درآورید كه این كار نزد خدا بزرگ است.»

«قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِكَ أَزْكى‏ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبیرٌ بِما یَصْنَعُونَ؛[نور/۳۰] به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگیرند، و عفاف خود را حفظ كنند این براى آنان پاكیزه ‏تر است خداوند از آنچه انجام مى ‏دهید آگاه است!»



:: برچسب‌ها: من , گل , عکس ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
محدوده دروغگویی !!!
یک شنبه 9 اسفند 1394 ساعت 5:51 | بازدید : 165 | نوشته ‌شده به دست کرموخان | ( نظرات )

چرا مسلمانان دروغ گفتن را در بعضی موارد جایز می دانند؟ آیا این بی اخلاقی نیست؟

برای آنکه تصور صحیحی از موضوع داشته باشیم، مناسب است، ابتدا توجه کنیم که مسلمانان، در چه مواردی دروغ را جایز می دانند. مطابق مشهور دو موضع اصلی برای جواز دروغ وجود دارد:

۱اصلاح بین مردم؛ امام صادق(ع) فرمود: انّ اللَّه أحبّ الکذب فی الإصلاح... و أبغض الکذب فی غیر الاصلاح؛( میزان الحکمة، عنوان ۳۴۶۶، حدیث ۱۷۴۷۴.) خداوند دروغ گفتن را در مورد اصلاح بین مردم دوست دارد ... و دروغ را در غیر اصلاح دشمن دارد.
۲دفع شر ظالمان؛ امام صادق(ع) فرمود: الکذب مذموم الاّ فی امرین: دفع شر الظلمه و اصلاح ذات البین؛ (میزان الحکمة، عنوان ۳۴۶۶، حدیث ۱۷۴۷۶.) کذب بد است مگر در دو مورد: با دروغ شر ظالمی را از خود یا از دیگران دفع کند، یا با دروغ بین دو نفر اصلاح ایجاد کند.

این در کنار مذمت های فراوان اسلام نسبت به دروغ گویی است از جمله آنکه:

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند : هر گاه بنده دروغ بگويد، از بوى گندى كه پديد آورده است فرشته يك ميل از او دور مى شود.(الترغيب و الترهيب : ٣/٥٩٧/٣٠.)

همچنین امام على عليه السلام : بزرگترين خطاها (گناهان) نزد خداوند، زبان دروغگوست. (المحجّة البيضاء: ٥/٢٤٣)

ایشان در جمله دیگری می فرمایند : بدترين خصلتها، دروغگويى است. (غرر الحكم : ٥٧٢٨)

حال با توجه به اینکه اسلام به طور کلی، دروغ را بسیار مذموم می داند، و تنها موارد محدود و مشخصی را استثناء کرده، حقیقت امر روشن می شود.

چون اگر کسی در زندگی خود دغدغه ای نسبت به راستگویی نداشته باشد و به سادگی دروغ بگوید، هرگز با این معضل مواجه نمی شود که آیا راستگویی همیشه بایسته است یا خیر؟ چنین کسی می تواند به سادگی شعار دهد و دروغگویی را حتی در مواضع مصلحت آمیز محکوم کند.

اما اگر شخص در زندگی خود نسبت به راستگویی، تعهد داشته باشد، با موقعیت هایی مواجه می شود که راستگویی را در تزاحم با امر مهم دیگری می بیند. ممکن است یک راست گفتن او، کمک به ظالمی باشد تا جان شخص بی گناهی را بگیرد! آیا کسی که به اخلاق متعهد است، می تواند به سادگی به جان آن مظلوم بی اعتناء باشد؟

بنابراین اصل استثناء داشتن صداقت، بسیار معقول و موجه است و کافیست دقت نماییم که در مقابل مصلحت صداقت، چه مصلحت دیگری قرار گرفته تا در تزاحم بین آنها، حکم روشن و شفاف عقل را بیابیم.

البته اسلام آن قدر نسبت به راست گویی توجه دارد که حتی در چنین مواردی دستور می دهد در صورت امکان از توریه (سخنی که در واقع راست است اما شنونده از آن معنای غلطی می فهمد) بهره گرفته شود. تا قبح دروغ در نزد گوینده تضعیف نشود.

همچنین توجه به این نکته بسیار مهم است که مصلحت با منفعت متفاوت است. و این گونه نیست که کسی به خاطر منافع خود مجاز به دروغگویی باشد.



:: برچسب‌ها: من , گل , عکس ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
انسان بدبخت
یک شنبه 9 اسفند 1394 ساعت 5:48 | بازدید : 147 | نوشته ‌شده به دست کرموخان | ( نظرات )

چرا خدا بعضی از انسان ها را بدبخت آفریده؟

جواب این سوال در تعریف بدبختی و بیچارگی است. واقعا بدبختی چیست؟

کسی که معاد را باور کرده و زندگی خود را منحصر به این دنیا نکرده و حیات اصلی را در عالمی دیگر می داند، چه چیزی را بدبختی می داند؟

وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ كانُوا یَعْلَمُونَ؛(عنکبوت/۶۴) زندگانى این دنیا چیزى جز لهو و لعب نیست. اگر بدانند، سراى آخرت سراى زندگانى است.

کسی که دنیا را مزرعه آخرت می داند، به نیکی دریافته که این دنیا، محل آسایش و استراحت نیست. بلکه میدانی برای عمل و تلاش است.
 فرض کنید که مسابقه ای برگزار شده، و شرکت کنندگان باید مسیری بیست کیلومتری را بدوند، یک نفر با رنج و زحمت زیاد با سرعت به سمت انتهای مسیر می شتابد. در راه می بیند که یک عده نشسته اند و مشغول خوردن غذا هستند، عده دیگری نشسته اند و با یکدیگر گفتگو می کنند و ... آیا این دونده، هرگز خود را بدبخت و بیچاره می خواند؟ یا مسرور است که متوجه بهترین عمل شده و مشغول انجام آن است؟

با این نگاه آنچه در ابتدا اسم بدبختی به آن داده ایم، بستری برای رشد و تعالی می شود، تا آنجا که بدترین محیط  ها، عالی ترین ثمرات را به بار می نشاند:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لی‏ عِنْدَكَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنی‏ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی‏ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ؛(تحریم/۱۱) و نیز خداى تعالى براى كسانى كه ایمان آوردند مثلى مى‌‏زند و آن داستان همسر فرعون است كه گفت: پروردگارا نزد خودت برایم خانه‌‏اى در بهشت بنا كن و مرا از فرعون و عمل او نجات بده و از مردم ستمكار برهان.

 و خدای تعالی نیز بندگان را متفاوت آفریده و هر کدام از آنها را به شکلی مورد آزمایش و امتحان قرار می دهد:
در حدیثی قدسی از قول خدای تعالی آمده است: بعضى را كور و بعضى را بینا، بعضى را كوتاه قد و برخى را بلند قد، بعضى را زیبا و بعضى را زشت، بعضى را عالم و برخى را جاهل، بعضى را فقیر و بعضى را غنى كردم، بعضى را مطیع و برخى را عاصى، برخى را بیمار و عده‏اى را سالم، بعضى را زمین ‏گیر و برخى بدون عیب هستند.  
همه این كارها لازمه خلقت بود. براى این كه آن شخص سالم و بى ‏عیب به آن شخص معیوب نگاه كند و به خاطر سلامتى‌‏اش به من شكر و حمد بگوید. و یا آن كه عیب‏دار است به شخص سالم نگاه كند به من متوسل شود تا به او هم سلامتى بدهم. و همچنین به بلاى من صبر كند تا به او پاداش خوب بدهم. یا این كه شخص غنى به فقیر نگاه كند به خاطر ثروتى كه به وى داده‏ام به من حمد نماید، و یا شخص فقیر با دیدن شخص غنى از من ثروت بخواهد و یا این كه مؤمن به كافر نگاه كند به خاطر هدایتى كه داده‌‏ام به من حمد و سپاس گوید... (الجواهر السنیة-كلیات حدیث قدسى  ص ۱۸.)



:: برچسب‌ها: من , گل , عکس ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
کسانی که دنیا را به آخرت ترجیح می دهند
شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 21:17 | بازدید : 157 | نوشته ‌شده به دست کرموخان | ( نظرات )

و هنگـامـی کـه از بنـی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خـویشـان و یتیمان و درماندگان نیکی کنید و با مردم به نیکویی سخن بگـوییـد…

کسانی که دنیا را به آخرت ترجیح می دهند

دو طایفه از یهود بـه نـام هـای «بنی قریظه» و «بنی نضیر» که با هم خویشاوندی داشتند، بر سر منافـع دنیـا با یکدیگر به مخالفت برخاستند. طایفه‌ی «بنی نضیر» بـه طـایفـه‌ی «خـزرج» که از مشرکان مدینه بود، پیـوسـت. طـایفـه «بنـی قـریظـه» هـم بـه طـایفـه‌ی «اوس» که آنان هم مشرک بودند، پیوسـت. در میـان طـایفـه هـای «اوس» و «خزرج» همواره جنگ روی می داد و یهودیان هـر طـایفـه بـه طـایفـه‌ی هـم پیمان خود در جنگ کمک می کرد و به این ترتیب گروهی از یهودیـان در این جنگ ها کشته و زخمی می شـدنـد. هنگـامـی کـه جنـگ تمـام مـی شـد، همه‌ی یهودیان جمع می شدند و دست به دست هم می دادنـد و بـه حکـم و قانون تورات، اسیران خود را آزاد می کردند.

خداوند در قـرآن مجیـد قـوم یهود را مورد سرزنش قرار می دهد و مـی فـرمـایـد:

و هنگـامـی کـه از بنـی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خـویشـان و یتیمان و درماندگان نیکی کنید و با مردم به نیکویی سخن بگـوییـد.

نمـاز را برپا دارید و زکات بدهید.

سپس جز گروه اندکی از شما، سرپیچی کـردیـد و روی گردان شدید; و هنگامی که از شما پیمان گرفتیـم خـون یکـدیگـر را نریزید و یکدیگر را از سرزمین خود بیرون نکنید،

شما پذیرفتیـد و بـر آن گواه بودید.

بـاز هـم شمـا هستیـد کـه یکـدیگـر را مـی کشیـد و گـروهـی از خودتان را از سرزمینشان بیرون می کنید

و در این گناه و تجاوز علیـه آنـان به یکدیگر کمک می کنید،

و اگر بعضی از آنان بـه صـورت اسیـر نـزد شمـا بیایند، برای آنان فدیه می دهید!

در حالی کـه بیـرون کـردن آنـان بـر شمـا حرام شده بود.

آیا به قسمتی از کتاب ایمـان مـی آوریـد و بـه قسمتـی از آن کافر می شوید؟

پس مجازات کسی که این کار را انجـام دهـد، جـز خـواری در دنیا نخواهد بود.

و در روز قیامت به سوی سخت ترین عذاب بـرده مـی شود.

و خداوند از آن چه می کنـید غـافـل نیسـت.

اینـان کسـانـی هستنـد کـه آخرت را به زندگی دنیا فروختنـد.

پـس در عـذاب آنـان تخفیـف داده نمـی شود و کسی آنان را یاری نخواهد کرد.

آیات83 الی 86



:: برچسب‌ها: من , گل , عکس ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
بوسیدن همسر
شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 21:14 | بازدید : 147 | نوشته ‌شده به دست کرموخان | ( نظرات )

 

آیا بوسیدن همسر وضو را باطل می كند؟

 بوسیدن همسر وضو را باطل می كند.این فتوای امام جمعه اردن بود که بر اساس این فتوا مردان وقتی وضو می گیرند دیگر نباید زنشان را بوس کنند و گرنه وضویشان باطل می شود.

اخبار رسیده از اردن حاكی از آن است كه نمازگزاران یك مسجد اردنی امام جماعت آن مسجد را بخاطر صدور یك فتوای عجیب مورد ضرب و شتم قرار دادند. گفته می شود این درگیری فیزیكی دو روز پیش میان نمازگزاران با امام جماعت مسجد “الفتح” در منطقه “عرجان” در حومه امان پایتخت اردن رخ داد.

بر اساس فتوای عجیب این امام جماعت، بوسیدن همسر وضو را باطل می كند. پس از مورد حمله قرار گرفتن این امام جماعت، تعدادی از نمازگزاران او را از دست حمله كنندگان نجات داده و از مسجد فرار دادند.

در همین حال نمازگزاران حمله كننده اعلام كردند كه روز گذشته با مراجعه به اداره اوقاف و شئونات اسلامی استان امان، از این امام جماعت شكایت كرده و خواستار اخراج وی شده اند.

***********

احتمالا شب پنج شنبه بوده والا اون ملعونو نمیزدن که هیچ تاج سرش میکردن

خخخخخخخخخخخ



:: برچسب‌ها: من , گل , عکس ,
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1